تکیهی ملااسماعیل خواجویی
یکی از بزرگترین فقها، مجتهدین، علما و عرفای الهی اصفهان حکیم مولی اسماعیل بن محمدحسین بن محمدرضا مازندرانی اصفهانی میباشد که به جهت سکونت در محله خواجو به خواجویی شهرت یافته است. وی حلقهی ارتباط حوزهی علمیهی اصفهان در عهد صفوی و دورهی قاجاریه است. به عبارت دیگر وجود ارزشمند این عالم موجب گردید فلسفهی غنی و پربار عصر صفویه که با هجوم افاغنه در معرض نابودی قرار گرفته بود حفظ شود و با رسالههای پرشمار و شاگردان بزرگی که تربیت نمود به دورهی قاجاریه منتقل گردد.
ملااسماعیل خواجویی از احیاگران حکمت و فلسفه در اصفهان پس از حملهی افاغنه به این شهر به شمار میآید. (1) علت کثرت و فراوانی آثار این عالم را شرایط روزگار وی ذکر کردهاند. زیرا دوران زندگی وی مصادف با هجوم افاغنه بود و این مصیبت موجب شد علوم فلسفی و دینی بیشتر در معرض نابودی و فراموشی قرار گیرد. علامه خواجویی با درک این خطر با نگارش و تألیفات محقّقانهی خود در کلیّهی علوم از فقه، اصول، حدیث، رجال، حکمت، کلام و غیره توانست جای خالی تألیف و تحریر در دورهی فترت را پر کند. از لحاظ موقعیّت مکانی نیز این تکیه در قسمت لسانالارض تخت فولاد قرار گرفته و در بین تکایای موجود در تخت فولاد از تقدّس و احترام ویژهای برخوردار است. در سال 1378 هجری شمسی، به منظور احترام و بزرگداشت مقام ملاّ اسماعیل خواجویی بقعهای با سبک معماری امروزی بر مزار آن علاّمه فقیه ایجاد گردید. که در ساخت آن از مصالح بتون و آجر تزئینی استفاده شده است.
این تکیه در ردیف اولین تکایای تخت فولاد به شمار میآید که بیشترین عالم مدفون در حوزهی فلسفه و حکمت را در خود جای داده است.
موقعیّت جغرافیایی تکیه
این تکیه در سمت راست خیابان فیض واقع شده است که از جنوب و غرب به خیابان فیض، از شرق به تکیه فاضلان و از شمال به کوچه لسانالارض محدود میشود.مدفونین در این تکیه
1- ملا محمد اسماعیل خواجویی:
فرزند محمدحسین بن محمدرضا بن علاءالدین محمد مازندرانی متوفّی 1173 ق. حکیم و محدّث، فقیه محقّق، یکی از بزرگترین علمای عصر افشاریه است که در بین علمای مدفون در تخت فولاد صاحب بیشترین کتاب و رساله علمی میباشد چنانکه برخی منابع بیش از سیصد اثر بر وی نام بردهاند. (2)علت کثرت و فراوانی آثار این عالم را شرایط روزگار وی ذکر کردهاند. زیرا دوران زندگی وی مصادف با هجوم افاغنه بود و این مصیبت موجب شد علوم فلسفی و دینی بیشتر در معرض نابودی و فراموشی قرار گیرد. علامه خواجویی با درک این خطر با نگارش و تألیفات محقّقانهی خود در کلیّهی علوم از فقه، اصول، حدیث، رجال، حکمت، کلام و غیره توانست جای خالی تألیف و تحریر در دورهی فترت را پر کند. از مهمترین آثار ایشان میتوان به: الف) اربعین حدیث ب) شرح مدارک ج) شرح دعای صباح د) هدایة الفؤاد هـ) فوائد الرجالیه و) بشارات الشیعه ز) حاشیه بر تفسیر صافی اشاره کرد.
علامه جواجویی از بزرگترین اساتید فلسفه، کلام، عرفان، فقه و حدیث در عصر خویش به شمار میآید. او در میان علمای زمان خویش بیش از دیگران مورد تکریم و احترام نادرشاه افشار قرار داشت و توصیههای او مورد توجه نادرشاه قرار میگرفت و این از زهد و قناعت این عالم بزرگ نشأت میگیرد. از شاگردان برجستهاش میتوان به ملا مهدی نراقی، آقا محمد بیدآبادی، آقا میرزا ابوالقاسم مدرس اصفهانی اشاره نمود. او اخلاص و محبت فراوانی به سادات فاطمیه داشت و رسالههایی نیز در فصل اولاد فاطمه (سلام الله علیها) نگاشته است. بسیاری از مؤمنین برای بر آورده شدن حاجاتشان به زیارت مرقد او روی میآورند.
ماده تاریخ فوت او را چنین آوردهاند:
«نور الله الجلیل مقبرته *** رفعالله فی الجنان منزلة 1173 هـ. ق».
و به فارسی «خانهی علم منهدم گردید 1173 هـ . ق.» (3)
2- آقا محمد اسماعیل خواجویی ثانی:
فرزند محمد جعفر (نوه ملااسماعیل خواجوئی) متوفّی 1282 ق. مدفون در جنب قبر جدّ خویش.3- ملا علی اکبر اژهای:
فرزند ملا محمدباقر. متوفّی 1232 ق. عالم فاضل محقق، فقیه زاهد، عابد، و از متکلّمین برجسته. شیخ آقا بزرگ طهرانی وی را با این القاب میستاید: «انه کان قائم اللیل دائم التهجد کثیرالبکاء عظیم الخوف ظریف المناجاة مستجاب الدعوة مقتضی الحاجات». (4) وی از علمایی بوده که با عقاید شیخ احمد احسایی و میرزا محمد اخباری مخالف بوده و رسالهای در ردّ عقاید ایشان نوشته است. وی به خطرهایی که شیعه را به خصوص در عرصه فکری و عقیدتی تهدید میکرد عکسالعمل نشان میداد. زیرا که عصر او مقارن فعالیتهای شیخیه و اخباریها بود. چنانکه رسالهای در ردّ عقاید میرزا محمد اخباری و همچنین رسالهای در ردّ عقاید شیخ احمد احسایی نوشت. همچنین رسالهای در ردّ عقاید هنری مارتین مبلّغ مسیحی که ایراداتی بر اسلام گرفته بود نگاشت. وی در حدود بیست کتاب و رساله نگاشته است که مهمترین آنها عبارتند از:الف) زبدةالمعارف در اصول دین ب) رساله در معراج جسمانی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ج) رساله در نماز شب که از آن زهد، تقوی و حالات خوش وی در نماز شب را به خوبی میتوان دریافت. چنانکه مینویسد: «اگر کسی دیده بگشاید و ساعتی سر به گریبان تفکّر فرو برد و در احوال خود تفکّر نماید، در خواهد یافت که این عمر مانند کشتی بر روی دریا در گذر است و مردم مسافرند. اول منزل گهواره و آخر منزل لحد و قبر است. و وطن یا بهشت است یا جهنم. عمر مسافرت این سفر است، سال و ماه فرسخهای این سفر میباشند... و نفسها که کشیده میشود به منزلهی قدمهاست. و طاعت، بضاعت این مسافر است... و شهوت و غضب و غرضهای نفسانی، قطّاع طریق و راهزنند... پس اگر یک نفس غافل شود و در غیر طاعت الهی صرف نماید روز قیامت در غبن خواهد بود... ای عزیز امروز، روز فرصت است». (5)
وی معاصر با سید حجةالاسلام شفتی بیدآبادی بوده و با وی مناظرات علمی - قلمی هم داشته است. سنگ قبر زیبای وی به خط ثلث بسیار ارزشمند از محمد کاظم نیریزی میباشد. ماده تاریخ فوتش این است: «اکبر اهل علم رفته از عالم».
4- حاج محمدحسن کلباسی:
متوفّی 1190 ق. پدر علامه جلیل مرحوم حاج محمد ابراهیم کلباسی. عالم ربّانی و از مصاحبین آقا محمد بیدآبادی بوده و وصیت نموده که آقا محمد وصیّ و قیّم فرزندش حاجی کلباسی باشد. قبر نوادهاش میرزا ابوالمعالی کلباسی نیز در نزدیک جدّش قرار گرفته و ماده تاریخ فوتش بر روی سنگ قبرش چنین حک شده است:
امام و مقتدای اهل دین شد *** سر و سر حلقه اهل یقین رفت
بتاریخش رقم زد کلک هاتف *** ز دنیا پیشوای اهل دین رفت (6)
5- ملااسماعیل حکیم در کوشکی:
متوفّی 1304 ق. حکیم مدرّس گرانقدر. وی استاد علامه فقیه آقا سید ابوالقاسم دهکردی و آخوند ملا محمد کاشانی و جهانگیرخان قشقایی بود.6- میرزا محمد شمس الکتاب:
فرزند میرزا ابوالقاسم خواجویی. متوفّی 1367 ق. خوشنویس هنرمند و عارف وارسته. از خطاطان بزرگ خط نسخ، ثلث، رقاع، در قرن چهاردهم هجری است. از شاگردان او شیخ محمدرضا حسامالواعظین است. چندین قطعه از آثار زیبای وی در موزههای ایران نگهداری میشود. (7)7- محمدحسین مولوی:
فرزند ملا محمد بن ملا علی خونساری، متوفی 1366 ق. عالم فاضل ادیب. شاگرد و داماد مرحوم حاج میرزا یحیی مستوفی و شیخ مرتضی ریزی بود. وی از راه کتابفروشی و چاپ و نشر کتب دینی مانند پدر خود، خدمتی به شرع و دین نموده است. مهمترین آثارش عبارتند از: الف) تفسیر مولوی ب) حاشیه بر قرآن ج) کشف الآیات.8- ملا عبدالله اژهای:
فرزند ملا علی اکبر. متوفّی 1265 ق. فقیه کامل، عالم جامع علوم معقول و منقول. ماده تاریخ فوتش این است: «رفته عبدالله از دنیا به گلزار جنان».9- ملا علی محمد اژهای:
فرزند ملا محمد علی بن ملا عبدالله. متوفّی 1332 ق. عالم فاضل ادیب شاعر، متخلّص به «شریفی» مؤلف مجموعهای در آداب و اخلاق.10- ملا محمد ابراهیم جدلی:
ملا محمد ابراهیم گلپایگانی معروف به «جدلی»، از اکابر فقهاء و حکما و علمای قرن دوازدهم (جامع معقول و منقول و مشهور به دانایی و طلاقت لسان. وی از اساتید حکیم نامی ملا علی نوری و معاصرین آقا محمد بیدآبادی است و احتمالاً شاگرد ملااسماعیل خواجویی است). در سال 1199 ق. وفات یافت، و در جنب قبر ملااسماعیل خواجویی مدفون شد. رفیق اصفهانی مرثیهای دربارهی او گفته، و ماده تاریخ وفاتش را چنین سروده است:
شد ز جهان و رفیق از پی تاریخ گفت *** رفت ببزم جنان زبدهی ارباب علم
وی رسالهای در اصول دین تألیف نموده که از کتاب حقالیقین علامه مجلسی استخراج شده است، و ضمن مجموعهای در کتابخانهی سید آقا تستری موجود بوده است. (8)
11- سیدمحمد حسین درچهای:
فقیه محدّث اخباری، از علمای زاهد متّقی و برادر آقا سیّد محمّد باقر درچهای، وفات: 1334 هـ . ق.12- شیخ محمدحسین نجفی سدهی:
عالم فاضل و فقیه گرانقدر، از علمای بزرگ خمینی شهر اصفهان، متوفی 1375 هـ . ق.13- ملا عبدالله ابن الحسن:
متوفی 1184 ق. ماده تاریخ فوتش این است: «حیف زان زبدهی افاضل حیف». (9)14- شیخ احمد زنجانی:
متوفی 1369 ق. عالم فاضل و فقیه عالیقدر. صاحب آثار ارزشمندی چون الف) هدایةالانام (منظومه و علم کلام) ب) وجیزه در فرق بین سحر و معجزه. (10)15- ملامصطفی قمشهای:
متوفی 1215 ق. عالم فاضل و حکیم برجسته. از کثرت علم و وفور دانش به «مصطفی العلماء» شهرت یافته است. (11) در دوره آقا محمدخان قاجار و فتحعلی شاه میزیسته و در مناظرات بین علمای اهل سنت و علمای شیعه با پاسخهای بسیار قانع کننده علمای اهل سنّت را مجاب مینمود. در نزد شاه قاجار منزلت بسیار داشت. و بر حسب وصیت آقا محمدخان قاجار جَسَد او توسط حکیم قمشهای به نجف اشرف منتقل شد. (12)علما و بزرگان بسیار دیگری در این تکیه مدفون میباشند. (13)
در مقامات و احوال علامه ملااسماعیل خواجویی
ایشان در حکمت، فقه، تفسیر و حدیث صاحب نظر بود. و در عبادت نیز اشتغال بسیار داشت. زاهد، گوشهنشین و عزلتگزین بود. از مردمانی که برای دنیا، تحصیل علم مینمودند نفرت داشت. در عمل به سنتهای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دقیقهای فروگذار نبود و اخلاص تمام به ساحت ائمهی اطهار (علیهم السلام) داشت. در انجام هر عملی نیز قصد قربت مینمود و از غیر خدا قطع نظر داشت. در اجرای احکام الهی نیز تلاش بسیار مینمود.ارزش تألیفات وی در آن است که زمانی به نگارش آن آثار محقّقانه پرداخت که علما و بزرگان دین مورد هجوم شدید افغانها قرار گرفته بودند و تمرکز حواس و حال تحقیق از دانشمندان رفته بود. اما در این زمان علامه خواجویی با نگارش چنان آثار ارزشمندی در کلیه علوم اسلامی توانست خلأ تألیف و تحریر را در این دورهی آشوب و هرج و مرج پر نماید. در مقدمهی حاشیهی اربعین شیخ بهایی نوشته است: «... من این کتاب را زمانی گرد آوردم که تن و جان مردم همه کِدِر و تیره گشته بود و ریختن خون مؤمنان حلال گشته و زنها و ناموس مردمان به دست ستمگران و کافران افتاده و باران بلا و ستمگری از همه سو میبارید...». (14)
در برخی از منابع نیز از وی به عنوان «معلم ثالث» یاد شده است. (15) که نشان از موقعیت علمی والای وی دارد.
بر روی سنگ قبرش با القاب بسیار عالمانه «الامام الفاضل الکامل العابد، خلاصة الحکماءِ المحققین» و «وارث علوم الانبیاء و المرسلین» «مرکز دائرةالفضل و الکامل» «خاتم المجتهدین» «الفقیه النورانی» ستوده شده است. (16)
نمایش پی نوشت ها:
1. جهت اطلاع بیشتر از احوال و آثار این عالم فاضل، ر. ک: رجایی، سیّد مهدی: احوال و آثار ملا محمد اسماعیل خواجویی، شهرداری اصفهان، زمستان 1378، صص 16- 24؛ و کرباسیزاده، علی: حکیم خواجویی، احیاءگر حوزه اصفهان در دوران فترت، مجله حوزه اصفهان، شماره یازدهم، سال 1382.
2. دیوان بیگی شیرازی، سیداحمد: حدیقة الشعرا، ج2، ص 1074.
3. جهت اطلاع از احوال و آثار این علامه فرزانه، ر. ک: رجائی، سید مهدی، همان.
4. الذریعه، ج1، ص 23.
5. رجایی، سید مهدی: همان، ص 110.
6. مهدوی: دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص 46.
7. عقیلی و خلیلیان: جلوه قرآن در خاک تابان (شرح حال مفسرین مدفون در تخت فولاد)، ص 148- 150.
8. مهدوی: اعلام اصفهان، ج1، ص 141 و 142.
9. مهدوی: همان، ص 422.
10. مهدوی: تذکرة شعرای معاصر، ص 435.
11. کرباسی زاده: حکیم متأله بیدآبادی، ص 164 و 165.
12. نشریه فرهنگی شهرضا، چاپ تیرماه 1329، ص8.
13. مهدوی: سیری در تخت فولاد، صص 63- 66 و 115- 117.
14. حسینی زنوزی: ریاض الجنة، ج3، ص 72.
15. همان منبع.
16. رجایی: همان، ص 84- 86.
منبع مقاله :
عقیلی، سیداحمد، (1391)، تخت فولاد اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگی، تفریحی شهرداری اصفهان، چاپ ششم.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}